آرتا عشق مامان و باباشآرتا عشق مامان و باباش، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 17 سال و 2 روز سن داره

برای آرتا

یلدای 93

سلام به پسر خوبم آرتا جونم عزیز دل مامان امسال شب یلدا پیش خاله سارا دوست خوب و مهربونم رفتیم که بنده خدا سنگ تموم گذاشته بود و کلی ما رو شرمنده ی خودش کرد همه چی خیلی خوب و عالی بود فقط شما اخرشب بدلیل دندون دردتون خیلی بیقراری کردی و ما مجبور شدیم سریعتر بیاییم خونه تا شما راحت تر باشی این روزا برای خوردن چیزی دوست داری خودت خوراکی رو بدست بگیری و بخوری معنی اکثر کلمات رو میدونی و انجامشون میدی مثلا وقتی میگم بیا بشین به حرفم گوش میدی و میای میشینی سینه زنی هم بعد از سفر مشهد یاد گرفتی و دو دستی سینه میزنی اون هم با هر آهنگی عکس های شب یلدا این هم هنر دست سارا جون البته این ژله ها کار...
5 دی 1393

سفر به مشهد

روز 17 اذر ماه امام رضا طلبید تا به پابوسش بریم با اینکه هوا سرد بود و بابایی هم بدلیل کاری که براش پیش اومده بود و نمیتونست ما رو همراهی کنه با مامان بزرگ و بابابزرگ و خاله مریم راهی مشهد شدیم خدارو شکر سفر خوبی بود و خوش گذشت این هم از مشهدی آرتا من و ارتایی این هم یکی از خدام حرم که از ارتا جون خوشش اومده بود و بازیش میداد ارتا در حرم در حال بازی با گوشی خاله عسلکم جلوی درب باب الجواد ارتا جون در راه اهن موقع رفتن به مشهد مقدس ارتا در قطار با خاله مریم ارتا و بابا بزرگ دوست داشتنی ارتا جونم در لابی هتل در حال بازی و شیطنت ای...
23 آذر 1393

متفرقه های این روزهای ارتا

ارتاجون هزار ماشاالله خیلی شیطون شده و دائما این ور و اون ور میدوه ومن هم دنبالش بسیار کنجکاو شده و دوست داره بدونه توی کشوها و کمدا چه خبره دندون نهم عسلکم هم در اومده و سفیدیش کاملا نمایانه بسیار باهوشتر و اگاهتر از قبل شده و هر کاری را که میبینه سریع پشت بندش انجامش میده سینه زنی هم یاد گرفته و سینه میزنه بعضی از موزیکها و برنامه های تلویزیونی رو دوست داره و با شنیدن تیتراز این برنامه ها خودش رو به جلوی تی وی میرسونه تا اونا رو ببینه فوق العاده بچه ی بامحبت و مهربونیه وقتی ما به چیزی میخندیم سریع اون هم میخنده بدون اینکه دلیل خنده رو بدونه تلفن که زنگ میخوره سریع تلفنو برداره و یه دکمه رو میزنه و شروع میکنه به حرف زدن...
23 آذر 1393

سفر به اصفهان

چهارشنبه 21آبانماه به پیشنهاد بابایی راهی اصفهان شدیم چون میدونستیم زاینده رود یک هفته ای هست که باز شده و از آخرین سفر ما هم به اصفهان تقریبا سه سالی میگذشت به همین خاطر سریع بار و بندیل رو جمع کردیم و راهی شدیم ساعت 3 صبح رسیدیم هتل و شما عزیزدلم که توی مسیر همش خواب بودی تازه بیدار شده بودی و شارژ کامل بودی و تا 5 صبح داشتی با من دالی بازی میکردی کلی کلافه شده بودم اما از کارای بامز ه ات توی اون موقع صبح خند ه ام گرفته بود که اصلا متوجه زمان و ساعت نیستی حوالی ظهر از خواب بیدار شدیم و رفتیم کنار زاینده رود و قدم زنان تا پل خواجو و برگشت به سی و سه پل وقت ناهار یه پرس بریونی(غذای سنتی اصفهانی) خوردیم که انصافا خیلی خوشمزه بود یه ر...
30 آبان 1393

محرم 93 به روایت تصویر

پسر خوبم در حال حاضر 8تا دندون داره 4تا بالا و 4تا پایین و براحتی میتونه بیسکویت و لقمه های کوچولو رو گاز بزنه موبایل رو خیلی دوست داری و وقتی ما باهاش مشغولیم میایی و از دستمون میگیری دنبال بازی میکنی و کلی میخندی که من عاشقشم وقتی دارم کارای خونه رو انجام میدم تو هم به تقلید از من اون کارو انجام میدی مثلا وقتی رختخوابارو جمع میکنم تو هم پتو و بالش خودتو جمع میکنی و دنبال من میاری اتاق وقتی بهت میگم چیزی که توی دستته بده با نهایت بخشندگی بهم میدی الکی ادای گریه در میارم بعد سریع پشت بندش میخندم تو هم غش و غش باهام میخندی و ذوق میکنی دالی بازی هم خیلی دوست داری و خودت چیزی میندازی رو سرت بعد میندازی زمین و میگی دا یا جی ...
17 آبان 1393

تولد یکسالگی با تم انگری برد

پسر یکی یک دونه ی من تولد یکسالگیت مبارک چه زود ایام سپری شد و ماهها اومدن و رفتن و تو عزیزدلم یک ساله شدی عزیزکم.از تقریبا دو ماه پیش تصمیم گرفتم برات تولد با تم انگری برد بگیرم به خاطر همین دست به کار شدم و شروع کردم به خرید .با انگری برد چون خیلی خاطره دارم  این تم رو انتخاب کردم انشاالله سالهای بعد هر تمی که خودت دوست داشتی با اون تم برات جشن تولد میگیرم قند عسلللللم عزیزکم چون امسال تولدت (9آبان)متقارن با محرم بود به احترام عزاداریهای این ماه یک هفته زودتر تولد گرفتیم(پنج شنبه 1 آبان) جشن خودمونی و کوچولوی خوبی بود و تقریبا هرچی که میخواستم عملی شد و خدارو شکر خوش گذشت کوچولوی خوشگلم توان و بضاعت ما ا...
11 آبان 1393

اولین سالگرد مامان و بابا شدن ما

باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنار میگذارم امشب اما همه ی جملات فرار کرده اند آرتا.بهترین هدیه ی خدا روز میلادت روزی که تو آغاز شدی و با آغازت بهترین ها را رقم زدی مبارک عزیزم.پسرم تولدت مبارک   آرتا در لحظه ی تولد روز اول ماه اول ماه دوم ماه سوم ماه چهارم ماه پنجم ماه ششم ماه هفتم ماه هشتم ماه نهم ماه دهم ماه یازدهم یک سالگی چه دنیا زیباست وقتی تو کنار مایی تابعد           ...
8 آبان 1393

بیماری آرتاجون

آرتاجون چندروز پیش بدلیل بیماری ویروسی ای که به اون مبتلا شده بود در بیمارستان کودکان بستری شد تا 24ساعت تحت نظر باشه تا بتونه سرم بگیره اما دکتر بعداز هربار ویزیت و معاینه حالشو برای ترخیص مساعد نمی دید و تشخیص یر ادامه ی بستریش و تحت نظر بودن میداد تا اینکه بعداز گذشت سه روز ارتا جونم با حال تقریبا مساعد و به شرط ادامه ی درمان در خونه امروز مرخص شد امیدوارم همه تنی سالم داشته باشن و هیچگاه کسالت و ناراحتی توی هیچ خونه ای نباشه ارتا توی بیمارستان هم با مهربونیاش و بوس فرستادنش با اون حال نزارش همه رو شیفته ی خودش کرده بود ارتا جون در بیمارستان الهی من بمیرم و پسرکمو توی این حال نبینم تا بعد ...
27 مهر 1393

یازده ماهگی آرتاجون

ارتاجون الان دیگه براحتی می ایسته و دائما اینور و اونور میره پنجمین دندون ارتاجون هم مدتیه که دراومده برای خوابیدن موقعی که من دراز کشیدم  میاد و روی دلم میخوابه(توی اون زمان من آرومترین فرد روی کره ی زمین میشم و خیلی حس خوبیه) کابینتها هر روز باز میشن و مورد وارسی قرار میگیرن  بای بای کردن و چشماشو بستن , دست زدن و الو کردن از نوآوریهای این ماهشه  بدلیل کمبود وقت سریع میریم سراغ عکسها این هم از عکسها ارتاجون در عقد پسرعمه ام ارتاجون و شاداماد ارتا جونو ارسطوجون (پسرعمه نیلوفر)و ماشین سواری ارتا در چابکسر ارتا و مامان بزرگ بابایی اولین ح...
15 مهر 1393

سفر به اردبیل

سه شنبه با تماس عمه ی مهربونم و همسفر شدن باهاشون تصمیم گرفتیم بریم اردبیل جاتون خالی خیلی خوش گذشت آب و هوا عالی.طبیعت بکر و زیبا و یه همسفر خوب و پایه مثل ارتا جون که کلی از طبیعت اردبیل خوشش اومده بود و بازی میکرد و کیفور بود عزیزکم همه به اتفاق تایید میکردن که شما خیلی همسفر خوب و خوش خنده ای هستی و خدارو شکر بدقلق و سخت گیر نیستی یه خاطره ی جالب اینکه نمیدونم چرا توی خود شهر اردبیل به اسم ارتا علاقه و ارادت خاصی دارن و خیلی از اسم مغازه ها و کارخونه ها اسمش ارتاست با اینکه اسم ارتا اسم اصیل ایرانیه اما نمیدونم فلسفه و حکمتش چیه؟مثلا توی سرعین یا شهرای دیگه اینقدر نیستا ولی توی خود شهر اردبیل به وفور میتونی اسم ارتا رو ببینی م...
22 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای آرتا می باشد