آرتا عشق مامان و باباشآرتا عشق مامان و باباش، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

برای آرتا

سفر به یزد

1393/4/30 22:39
نویسنده : مامان زهرا
447 بازدید
اشتراک گذاری

چهرشنبه ای که گذشت تصمیم گرفتیم بریم یزد بابای ارتا بدلیل گرمای شدیدی که تیر و مرداد یزد داره مخالف بود اما بنابر اصرار بنده راضی شد که بریم این اولین مسافرت من و ارتا جون بعداز زایمان بود

برای ارتا کوچولو یه صندلی ماشین خریدیم و خداخدا میکردیم که انشاالله توش بشیینه و بیقراری نکنه که خدارو شکر هم همینطور بود و بیشتر طول سفر ارتا توی صندلیش نشسته بود و با عروسک و توپش بازی میکرد یا ساعتهای طولانی میخوابید

موقع رفتن به یزد به خانواده ی همسرم اطلاع نداده بودیم تا سورپرایز بشن و وقتی حوالی ساعت 12 شب رسیدیم همه با ذیذن ما شوکه و کلی خوشحال شدن تعجبو خدارو شکر سورپرایزمون گرفت

در راه رفت به یزد و استقبال ارتاجون از صندلیش

حوالی بعدازظهر و ارتاجون در خواب ناز

بخش خوشمزه ی مسافرت و نهار در اردستان

گلشیدجون دخترعموی ارتا اولین ملاقات حضوریش با ارتاجون بود و حسی که گلشیدجون به ارتا داشت این شکلی بودniniweblog.com

بدلیل شدت گرما  چند روز توی خونه موندیم  و جایی نرفتیم تا هم ارتاجون گرمازده نشه

وهم خودمون استراحتی کرده باشیم

ارتا در خونه ی مامان بزرگ

خونه ی عمو مهران

از سمت راست.پدرام-ارتا-پردیس-کیانا

خداروشکر چندروز تعطیلی خوش گذشت و ارتاجون نشون داد که برای مسافرتا پایه است

تابعدبای بای

پسندها (9)

نظرات (11)

مامان ناهید
31 تیر 93 2:10
همیشه به سفر و گردش عزیزم چه خوب که آرتا جون از صندلیش خوشش اومد مبارکت باشه عزیز دلم
مامان زهرا
پاسخ
ممنون ناهید جون
مامان کارن
31 تیر 93 7:27
ای قربونش برم همیشه به سفر - خدا رو شکر که اذیت نکرده تو ماشین
مامان زهرا
پاسخ
خدانکنه عزیزم
: •●مامانِ آینده یه فسقِـلی●•
31 تیر 93 11:27
به به چقدر دلم یه سفر خواست خوشحالم که بهتون خوش گذشته زهرا جان امیدورام همیشه بخندیدن عزیزم... آرتا جونو ببین... هزار ماشالا...آقاست آخی... چه کیانا جون چهره ی جذابی داره.
مامان زهرا
پاسخ
ممنونم عزیزممممم ایشالاه شماهم همیشه به سفرو شادی باشین خانمی
مامان گلشيد
31 تیر 93 12:01
زهرا جون خيلي خوب كاري كردي اومدي كلي خوشحال شدم اميدوارم ايندفعه كه اومدم اين دخملي من كمي از حسادتش كم بشه هوارتا بوس
مامان بردیا شیطون
31 تیر 93 16:41
به به همیشه به سفر...... صندلیت مبارک عسل خاله..... افرین ....خوش گذشت....ایشالا همیشه خوش باشین.... منم خیلی دوست دارم برم یزد...اخه تا حالا نرفتم
مامان زهرا
پاسخ
شما تشریف بیارین ما در خدمت باشیم عزیزم
مامان بردیا شیطون
31 تیر 93 16:41
جوانی‌هایت را با بچگی‌هایم پیر کردم .......... مرا به موی سپیدت ببخش مادر!!!
مامان بردیا شیطون
31 تیر 93 16:42
جوووووووووووووووووووووووونم دیگه مردی شده ماشالا.....
مامان مینای آرتین
31 تیر 93 20:55
سلام عزیزم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم. امیدوارم آرتای گلم با آرتین نازم دوستای خوبی برای همدیگه باشن... و من فکر میکنم وجه مشترکشون تا به حال معصومیت چهره هردوشون باشه... چشمهایآرتا فوق العاده ان
مامان زهرا
پاسخ
ممنونم میناجون من از اشنایی با شما خیلی خوشحالم
محبوبه مامان الینا
1 مرداد 93 7:55
چه عالی که رفتین مسافرت و هوایی عوض کردین به به مرد کوچک ما چه تیپایی هم زده و چه فیگورایی گرفته انشاله همیشه شاد باشین و به سفر و مهمونی و خوشحالی
پگاه مامان آرتین
1 مرداد 93 8:50
عزیزم چه کارخوبی کردی رفتین سفر.برای شارژروحیتون لازمه.چه پسرآقایی ماشالا خیلی جیگرشده.شرمنده دیرسرزدم.ببوسش.
مامان زهرا
پاسخ
ممنونم عزیزم
بابا و مامان
1 مرداد 93 18:37
ماشالاه فداش بشم با اون خنده های نازش مامان جون من تازه از وبلاگ گلشید جون فهمیدم این دو تا ناز شیطون بلا با هم نسبت دارند
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای آرتا می باشد