پایان هشت ماهگی
آرتاجون هشت ماهگی رو هم به سلامتی پشت سر گذاشت و وارد نهمین ماه زندگیش شد
عزیزکم این روزا ماشالاه خیلی شیطون شدی توی کل این خونه ی ما فقط یه دونه پله ی اشپزخونه است که دائما ازش بالا میری و میخوری زمین
تازگی هر چیز مایعی که میخوری بعنوان بازی توی دهنت قرقره میکنی و میخندی
جلوی اینه میری و وایمیستی به خودت لبخند میزنی
بخوبی و بدون هیچ تلوتلو کردنی چهار دست و پا میری
ابگوشت میخوری با چه ولعی
بازی پو که توی موبایلا هست رو دوست داری و بهش میخندی
سعی میکنی با کمک چیزایی که در اطرافت هست بگیری و بایستی اما هنوز بطور کامل نمیتونی بایستی
گوشی تلفنو خیلی دوست داری به همین خاطر بابابزرگ که خیلی دوست داره برات یه گوشی دست دوم خرید که هر کاری دوست داری باهاش بکنی و کیفور بشی
شلیل رو توی میوه ها خیلی بیشتر دوست داری از موز هم بدت نمیاد
این هم از انبه خوردنت
این ژله ی آکواریومی هم به مناسبت هشت ماهگیت درست کردم خوشگلم
این هم از یه دونه پله ی خونه ی ما
این هم خونه ی بابابزرگ
چند وقتیه که شبا این مدلی میخوابی
و این هم ارتا و جام جهانی 2014
ارتا در این روزها
تا بعد